تحقيق – اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباط مؤثر و جرأتمندی بر سازگاری اجتماعی دانشجویان- قسمت …
1 min read
این پژوهش با پژوهشهای ویچراسکی؛(۲۰۰۰)، که درپژوهش خود نشان داد آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش عزت نفس، نگرش مثبت و خودکفایی میشود همسو است. همچنین با پژوهش هارجی و همکاران؛(۲۰۰۵)، که نشان دادند. آموزش مهارتهای ارتباطی موجب بالارفتن پیشرفت تحصیلی میشود همسو است. همچنین با پژوهش گمبل[۱۴۲]؛ (۲۰۰۶) که در پژوهش خود نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر پیشرفت تحصیلی و انتقال موفقیت آمیز ایشان به محیط کار مؤثر است. همچنین با پژوهش وینزل و همکاران که در پژوهش خود نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی باعث پیشگیری از سوءمصرف مواد و مشکلات تحصیلی میشود همسو است.
این پژوهش در ایران با پژوهشهای طارمیان و همکاران؛(۱۳۷۸)، قاسم زاده؛(۱۳۸۴)، نیک پرور (۱۳۸۴)، همسو است. این پژوهشگران در پژوهشهای خود نشان دادند، که آموزش مهارتهای زندگی در زمینۀ افزایش مهارتهای سلامت روانی، جسمانی، تقویت اعتماد به نفس و احترام به خود، کمک به تقویت ارتباط بین فردی، پیشگیری از مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی، کاهش اضطراب و افسردگی و کاهش افت تحصیلی مؤثر است. همچنین با پژوهش حاضر با پژوهش احمدی و همکاران که در پژوهش خود نشان دادند که آموزش مهارتهای ارتباطی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مؤثر است، همسو میباشد.
فرضیهی سوم: میزان تأثیر آموزش مهارت جرأتمندی برافزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان متفاوت است.
برای آزمون این فرضیه از آن جایی که پرسشنامه بعد از دو ماه توسط گروه آزمایش کامل شد، لذا از آزمون t وابسته استفاده گردید. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهدکه برای خرده مقیاس سازگاری اجتماعی t محاسبه شده (۲۴/۰-) بود. که در سطح(۷۲۴/۰)معنیدار است. بنابراین چنین نتیجه گرفته میشود که سازگاری اجتماعی دانشجویان گروه آزمایش در مرحلهی پیگیری نسبت به مرحلهی پیش آزمون تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین معنا که آموزش مهارتهای ارتباط مؤثر و جرأتمندی باعث بالارفتن سازگاری اجتماعی در گروه آزمایش بعد از دو ماه شده است.
همچنین در خرده مقیاس سازگاری تحصیلی t محاسبه شده(۱۵/۱-) میباشدکه در سطح (۲۵۳/۰) معنیدار است، بنابراین نتیجه گرفته میشودکه بین نمرات مرحلۀپیش آزمون و مرحلهی پیگیری دانشجویان گروه آزمایش در خرده مقیاس سازگاری تحصیلی تفاوت معنیدار وجود دارد و نمرات دانشجویان در مرحلهی پیگیری افزایش یافته است. این نشان میدهد که آموزش مهارت جرأتمندی باعث بالارفتن سازگاری تحصیلی در دانشجویان گروه آزمایش بعد از گذشت دو ماه شده است.
در رابطه با خرده مقیاس دلبستگی به رشتهی تحصیلی و دانشگاه t محاسبه شده(۹۶/۰-) است. که در سطح ۳۸۴/۰ معنیدار میباشد، بنابراین نتیجه گرفته میشود که بین نمرات داشجویان در دو مرحلۀ پس آزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود دارد. به عبارت دیگر نمرهی دانشجویان گروه آزمایش در مرحلهی پیگیری افزایش یافته است و این امر نشان میدهد که میزان دلبستگی به رشتهی تحصیلی در دانشجویان گروه آزمایش بعد از دو ماه حفظ شده است. این امر نشان از تأثیرآموزش مهارتهای ارتباط مؤثر و جرأتمندی بعد از گذشت دو ماه دارد.
درخرده مقیاس سازگاری عاطفی t محاسبه شده (۵۶/-۰) میباشدکه در سطح (۴۹۵/۰)معنادار است، بنابراین نتیجه گرفته میشود که بین نمرات دانشجویان گروه آزمایش در دو مرحۀ پیش آزمون و پیگیری تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش مهارتهای ارتباط مؤثر و جرأتمندی باعث بالارفتن سازگاری عاطفی بعد از گذشت دو ماه در دانشجویان گروه آزمایش شده است.
درخرده مقیاس هدفمندی و خودیابی t محاسبه شده(۶۰/-۰) میباشد.که در سطح(۵۱۲/۰) معنیدار میباشد، بنابراین چنین نتیجه گرفته میشود که بین نمرات دانشجویان گروه آزمایش در دو مرحلۀ پیش آزمون و پیگیری تفاوت معنیدار وجود دارد و نمرات هدفمندی و خودیابی دانشجویان در مرحلۀ پیگیری نسبت به مرحلۀ پیش آزمون تفاوت قابل ملاحظهای یافته است. این نشان میدهد که آموزش ارتباط مؤثر و جرأتمندی توانسته است، باعث بالارفتن هدفمندی و خودیابی بعد از گذشت دو ماه در دانشجویان گروه آزمایش شود.
با توجه به مقدار مجذور اتا که برابر با(۴۰/۰)می باشد. میتوان گفت که آموزش مهارت جرأتمندی توانسته است به میزان (۴۰ %) با کنترل سایر متغیرهای واسطهای بر سازگاری اجتماعی مؤثر باشد. همچنین مقدار توان آزمون نشان می دهد که احتمال این اثربخشی(۹۸/۰) است و فقط(۲درصد) احتمال دارد که تغییر در بهبود سازگاری ناشی از متغییرهای مستقل نباشد. به علاوه، مقدار توان آزمون (۹۸/۰) نشان میدهد که نمونه مورد تحقیق از کفایت لازم و کافی برخوردار است.
یافتههای این پژوهش با نتایج جانسون و جانسون؛ (۱۹۹۱)، وکینگ[۱۴۳] و همکاران؛(۱۹۹۷)، همسو است. جانسون و جانسون؛(۱۹۹۱)، به این نتیجه دست یافت که آموزش مهارتهای خودآگاهی، ابراز وجود، ارتباطات مؤثر شخصی و مهارتهایی برای زندگی مستقل و حرفهای سبب ایجاد تغییرات بالینی مرتبط با تمامی مهارتهای آموزش دیده یک ماه بعد از اتمام جلسات میشود. مهارتهای آموزش داده شده شامل مسئله گشایی بین فردی، روابط کلامی و غیرکلامی، ایجاد روابط با همسالان و رویارویی با مسائل دشوار بود. نتایج نشان داد که با فراگیری این مهارتها ، افراد میتوانند در محیط طبیعی تمرین کنند.
۳-۵- نقش مددکاری اجتماعی در سازگاری اجتماعی
مددکاران اجتماعی به عنوان سازمان دهنده و توانمند کننده: نقشهای قدیمی مددکار اجتماعی در قالبهایی مثل توانمندکننده و پالایش دهنده و یا تسهیلگر قرار میگرفت. مددکار اجتماعی در این نقشها همگام با گروه پیش میرفت و به اعضا توجه میکرد که برای دستیابی به خواستههای خود چگونه عمل کنند این شیوهی کارگروهی روش غیرمستقیم یا بدون رهنمون گفته میشود. با این حال مددکاراجتماعی ممکن است نقش بسیار مستقیم به عهده گیرد و به عنوان رهبر یا سازمان دهندهی گروه یا حتی به طور غیر رسمی به عنوان رئیس یا منشی کار کند. معمولاً علت این اهداف پی آنند باید اهمیت بیشتری داشته باشد و نیز ممکن است که اعضای گروه حداقل در موارد خاص فاقد انگیزهها و یا مهارت های لازم باشند مخصوصاً مددکاران اجتماعی ممکن است در یک جلسه بارها از نقشهای غیرمستقیم به سمت نقشهای مستقیم حرکت کند و مجدداً به جایگاه قبلی برگردد.
مددکاران اجتماعی به عنوان محقق در شرایط بیسازمانی اجتماعی:گام اول: داشتن اندیشهی تحقیقی است بطوری که ابتدامسائل اجتماعی را شناسایی کند وسپس تحلیل درستی از آن ارائه کند.
گام دوم: هدفهای برنامه را مشخص کنند، در این جا جلب مشارکت گروهها مهم است.
گام سوم: پیامدهای مورد نظر برنامه مورد ارائهی خود را در نظر بگیرند.
گام چهارم: راههای عقلانی را انتخاب کنند.
گام پنجم: ارزیابی را در تمام مراحل برنامه خود انجام دهند.
گام ششم: ابتدا افراد تحت ستم را شناسایی و سپس سازمانها را وادار به عمل به خواستههایشان کنند.مالکوم پین؛(۱۳۹۰).
۴-۵- جایگاه حرفهای مددکاراجتماعی
متأسفانه علیرغم پیشرفت علمی و رشد جایگاه حرفهای مددکاری اجتماعی درکشورهای مختلف و حتی در جوامع در حال توسعه، در کشور ما به دلیل کم توجهی به این حرفه، مددکاری اجتماعی آنطور که باید و شایسته است نتوانسته جایگاه مطلوب خود را در سازمانها و نهادهای دولتی و حتی دانشگاه ها و به ویژه در حوزه وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی بیابد. بخشی از این مشکل به دلیل کمبود نیروی متخصص کارآمد مددکاری اجتماعی است که دلایل آن نیزعبارتند از: الف: محدود بودن تعداد دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی جهت تربیت نیروی متخصص بخصوص در مقطع تحصیلات تکمیلی به ویژه دورهی دکتری است. ب: مشکل دیگر مددکاری اجتماعی این است که در تمام مقاطع این رشته و به ویژه در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد، فقط مددکاری اجتماعی عمومی تدریس می شود درحالی که باید این رشته تخصصی شود و به آموزش و تربیت دانشجویان به صورت تخصصی در حوزههای متخلف مانند: مددکاری بالینی، مددکاری صنعتی، مددکاری خانواده ومددکاری پزشکی و بهداشتی، مددکاری روانی و مشاوره و… بپردازد. ج: نبود یک سازمان قوی همانند سازمان روانشناسی و مشاوره به عنوان حامی و پشتیبان فارغ التحصیلان مددکاری اجتماعی. که به نظر محقق این مشکلات باعث گردیده این حرفه رشد و توسعه کافی نداشته باشد و نتواند جایگاه شایسته خود را پیدا کند. اما امتیاز ویژه برای فارغ التحصیلان این رشته تحصیلی این است که کارشناسان و کارشناسان ارشد رشته مددکاری اجتماعی در دوران تحصیل خود با گذارندن چندین دوره آموزشی عملی (کاروزی) در هر سه روش مددکاری اجتماعی(روش فردی، گروهی وجامعهای) در مؤسسات ارائه دهندهی خدمات اجتماعی و مراکز آموزشی، درمانی و توانبخشی مختلف، مهارتها و توانمندی های حرفهای لازم را برای مواجهه با مشکلات گروه های هدف به دست می آورند. با توجه به این نکات و اینکه محقق خود شاغل در دفتر مرکزی مشاوره دانشجویی وزرات بهداشت درمان و آموزش پزشکی است. مشکلات اصلی مددکاری اجتماعی در ادارات مشاوره دانشجویی ۱-کمبود شدید نیروی متخصص مددکاری اجتماعی ۲- عدم بکارگیری مددکاران اجتماعی شاغل در جایگاه تخصصی و پست سازمانی خود۳- بکارگیری نیروهای غیر مانند روانشناس و مشاوره در پست های سازمانی مددکاری اجتماعی۳- کمبود کارگاههای آموزشی تخصصی در حوزه خدمات مددکاری اجتماعی جهت به روز رسانی دانش و مهارتهای حرفهای مددکاران اجتماعی.
۵-۵- خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی
مددکاری اجتماعی برای ارائه خدمات تخصصی و حرفهای خود در ادارات مشاوره دانشجویی میتوانند به سه روش خدماتی مستقیم شامل:مددکاری فردی، مددکاری گروهی و مددکاری جامعهای و سه روش خدماتی غیر مستقیم شامل: مدیریت سازمان، تحقیق اجتماعی و اقدام اجتماعی عرضه گردد. دراینجا ضمن ارائه تعریف کلی از مددکاری اجتماعی به معرفی مختصر هر یک از این روشها و اهداف آن می پردازیم.
الف: مددکاری اجتماعی[۱۴۴]: حرفهای است مبتنی بر استعدادها، مهارتها و دانشهای خاص، به منظور فراهم آوردن شرایط مادی و معنوی برای افراد و اقشار نیازمند جامعه، بهگونهای که در جهت شناخت و رفع مشکل خود برانگیخته شوند. زاهدی اصل؛(۱۳۹۰)
هدف مددکاری اجتماعی کمک به افراد، خانواده ها و گروههای اجتماع است تا بتوانند توانمند شده و خود به کمک خودشان اقدام کنند. بنابراین،”توانمند سازی[۱۴۵]” از کلید واژه های اصلی و مهم در مددکاریست. مددکاران اجتماعی با برخورداری از دانش آکادمیک و کسب تجربههای علمی ناشی از تحصیلات دانشگاهی، کارورزیهای ممتد و مستمر و کسب تجربه درعمل، و با تکیه بر دانش و آگاهی، مهارتهای حرفهای و مهمتر از همه، با پشتوانه اصول وارزشهای حرفه مددکاری می توانند در حوزه ها و عرصه های مختلف به خدمت بپردازند.
ارزشهای اساسی در مددکاری اجتماعی به مثابه اساسنامه حرفه مددکاری اجتماعی و اصول مددکاری به منزله آیین نامه های اجرایی آن است.
ب: ارزش های حرفهای مددکاری اجتماعی: ۱- حرمت مقام انسان ۲- اختیار انسان ۳- ارزش برابری انسانها(عدالت اجتماعی) ۴- مسئولیت فردی و اجتماعی
پ: اصول حرفهای مددکاری اجتماعی:۱- اصل پذیرش۲- اصل فردیت۳- اصل رابطهی حرفهای ۴- اصل مشارکت ۵- اصل رازداری حرفهای ۶- اصل خود آگاهی. مصلحی؛(۱۳۸۳)
ج: روش های مستقیم
مددکاری فردی[۱۴۶]: یا کار با فرد، خدمات حرفهای خود را به فرد دارای مشکل(دانشجو) و خانواده او ارائه می دهد. مراحل کار در مددکاری فردی.
مددکاری گروهی[۱۴۷]: یا کار با گروه،خدمات حرفهای خود را از طریق گروههای دارای مشکل(گروه دانشجویان دارای مشکل مثلاً: افت تحصیلی) و با استفاده از خاصیت گروه، به اعضاء ارائه می نماید.
مددکاری جامعهای[۱۴۸]: یا کار با جامعه،خدمات حرفهای خود را به افراد یک جامعه (جامعه دانشجویی) محدوده مشخص(دانشگاه وخوابگاه) از طریق گروههای دورن آن جامعه، با استفاده از فنون برنامه ریزی و اجرای طرح های توسعه و ارزشیابی خدمات عام المنفعه ارائه می نماید.
د: روش غیر مستقیم
مدیریت سازمان[۱۴۹]: مددکار اجتماعی در نقش مدیر، خدمات حرفهای خود را با سرپرستی و مدیریت ادارات مشاوره دانشجویی ارائه می نماید.
تحقیق اجتماعی[۱۵۰]: مددکار اجتماعی در نقش محقق، خدمات حرفهای خود را برای استفاده در طرح های اجرایی از طریق تهیه پروپزال طرح های تحقیقاتی مانند: علل افت تحصیلی ارائه نماید.
اقدام اجتماعی[۱۵۱]: مددکار اجتماعی در نقش کارشناس، خدمات حرفهای خود را با استفاده از قوانین و امکانات موجود و یا از طریق تهیهی آیین نامه ها و دستورالعمل های جدید و ایجاد امکانات ارائه نماید. سام آرام؛(۱۳۷۱)
۶-۵ مراحل و تکنیکهای مددکاری اجتماعی
جمع آوری حقایق: مددکاری اجتماعی از مهارتهای مشاهده، مصاحبه، بازدید منزل،بازدید محل کار، پژوهش میدانی و… برای جمع آوری حقایق به صورت حرفهای استفاده می کند.
تشخیص مشکل: برای تشخیص هر مشکل ابتدا می بایست نیازهای وابسته به آن شناسایی نمود.توجه به همه ابعاد وجودی انسان،شناخت علایق، انگیزه ها و اهداف مددجو،مددکار را به نیاز واقعی و تشخیص مشکل هدایت می کند.اما کلید اصلی، مهارت مددکار در جمع آوری اطلاعات و تحلیل صحیح کارکردهای واقعی روانی – اجتماعی و خانوادگی مددجو است.
طرح درمانی: بر اساس تشخیص مشکل اقدام می شود و هنگامی که روابط علت و معلول در مشکلات روشن شود اقدامات لازم برای روبرو شدن آنها قابل طرح خواهد بود.
اجرای طرح درمانی: در اجرای طرح درمانی مددکار به جنبه های مثبت مددجو توجه می کند تا او قدم های در حل مشکل خویش بردارد.
ارزیابی: میزان احساس رضایت، قادرسازی و رشد فکری و پرورش استعداد های مددجو سنجیده می شود و مددکار ارزیابی می کند که تا چه حد توانسته است از تجارب و مهارتهای خود استفاده نماید و نیروهای فعال را در فرد شناسایی نماید و تا چه حد توانسته است احساسات خود را کنترل کند.
پیگیری: در جریان پیگیری مددکار به طور غیر مستقیم ناظر بر جریانات زندگی مراجع می باشد پیگیری مددکاری ممکن است یک بار انجام شود و یا متناوب بوده و گاه گاه انجام شودو یا فعالیتی مداوم و پیوسته باشد.
ثبت و نگهداری سوابق: از اهمیت زیادی برخوردار است و به برنامه ریزی و تصمیمات درون سازمان، ارزیابی و تخصیص بودجه و… کمک می کند. وبه دو صورت تنظیم سوابق شخصی یعنی یادداشت ها و ثبت سوابق رسمی که برای سازمان مربوطه تنظیم می شود. قجاوند و همکاران؛(۱۳۹۱)
۷-۵- استراتژی های مددکاری اجتماعی
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |