روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران- …
1 min read
مقالهای توسط رسول افضلی، مصطفی رشیدی، افشین متقی به نام تحلیل ساختار ژئوپولیتیکی حاکم بر روابط دو جانبۀ ایران و جمهوریآذربایجان از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۰ با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی نوشته شده؛ اشاره شده با وجود ظرفیتهای فراوان برای افزایش همکاری سطح روابط پایین بوده است. (رسول افضلی ودیگران، ۱۳۹۱)
مقالۀ چگونگی تغییر روابط امنیتی شدۀ ایران و جمهوری آذربایجان توسط الهه کولایی و قاسم اصولی تدوین شده است؛ این متن عامل اصلی تنش در روابط ایران و آذربایجان را هویت میداند، و تحلیلهای صورت گرفته براساس سازه انگاری میباشد.(الهه کولایی، قاسم اصولی، ۱۳۹۰)
مقالۀ ژنومهای ژئوپولیتیکی موثر بر سیاستخارجی ایران و جمهوریآذربایجان توسط محسن خلیلی، جهانگیر حیدری، هادی صیادی، حسین اصغری ثانی، نوشته شده و اشاره میکند به دلیل همجواری ژئوپولیتیکی آذربایجان وایران، این کشور برای ایران دارای اهمیت اقتصادی و ژئوپولیتیکی و امنیتی میباشد.( محسن خلیلی، ۱۳۹۰)
بزانیس لدول مقالهای با نام بررسی روابط استراتژیک اسرائیل و جمهوری آذربایجان را تدوین نموده است، در این مقاله به زمینههای برقراری رابطه، مزیتهای نسبی به صورت مختصر اشاره شده است، اما به تاثیرات این روابط، بر امنیت ملی ایران اشارهای نشده است. (بزانیس لدول، ۱۳۹۱)
در این زمینه کتابهایی نیز وجود داشت که البته فقط امکان این بود یک سری مشخصات کلی کشورها را از آن پیدا نمود به طور مثال کتاب: ژئوپولیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مختصات کلی منطقه قفقاز قابلیتها و ظرفیتهای این منطقه اشاره دارد که برای این رساله بسیار ضروری بود، اما بخش مربوط به اذربایجان بسیار مختصر بود و به بحث اصلی این رساله یعنی تاثیر این روابط بر امنیت ایران پرداخته نشده بود.(محمد حسن افشردی، ۱۳۸۱)
در زمینه مقالات انگلیسی و تورکی( اینجانب به زبان تورکی استانبولی مسلط میباشم) منابع غنیتر بودند، چراکه بخاطر روابط حسنه ترکیه و اسرائیل اطلاعات خوبی در مقالات ترکیهای خصوصاً در قسمت نظامی و امنیتی وجود داشت. بخاطر همین مسئله بیشتر دادهها و آمارها از منابع ترکیهای استخراج شده است. از جمله مقالات ترکی در این زمینه ( معادل فارسی آنها) چارچوبهای فهم سیاستهای اسرائیل[۸](Ufuk UlutaŞ,۲۰۱۰) میباشد،که در این مقاله به وضوح میتوان سیاستهای این کشور در منطقه قفقاز را مشاهده نمود.
یا مقاله اتحاد آذربایجان و اسرائیل و ایران[۹](mahir khalifa zade, 2013) از جمله مقالات بسیار خوب در این زمینه است که اطالاعات به روز خوبی در این زمینه در اختیار بنده گذاشت و بیشتر آمارهای نظامی از این منبع استخراج شد.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
۴-۱٫ هدف پژوهش
اصلیترین هدف، واکاوی دلایل برقراری روابط میان اسراییل و آذربایجان ( با وجود ظرفیتهای بسیار نزدیکی روابط میان ایران و آذربایجان) و تاثیر این روابط بر امنیت ملی ایران میباشد.
۵-۱٫ پرسش اصلی
روابط اسراییل و جمهوری آذربایجان چگونه بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد؟
۶-۱٫ فرضیۀ اصلی
اسراییل از طریق گسترش نفوذ نظامی، امنیتی، اقتصادی در آذربایجان امنیت ایران را به مخاطره انداخته است.
۷-۱٫ تعریف عملیاتی متغیرها
متغیر مستقل:
گسترش نفوذ نظامی، امنیتی و اقتصادی اسراییل در آذربایجان
متغیر وابسته:
امنیت ملی ایران
۸-۱٫ مفاهیم اصلی
۱-۸-۱٫ امنیت[۱۰]
این واژه اصطلاحی است به معنای فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کمیاب( امنیت می تواند مطلق باشد) به عبارت دیگر میتوان گفت آزادی از همۀ تهدیدها معادل کامل امنیت است. برعکس در یک سیستم کاملاً تهدید آفرین روابط به بد اندیشی نزدیک میشود. از نظر تجربی امنیت امری نسبی میباشد. در صورتی که امنیت ملی گفته شود بدین معنا است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی یا خاک خود به سر برد. (بابایی، ۱۳۸۳: ۳۱)
۲-۸-۱٫ منافع ملی[۱۱]
هدف بنیادین و عامل تعیین کننده نهایی است که تصمیم گیرندگان یک دولت را در تعیین سیاست خارجی راهنمایی میکند. منافع ملی یک دولت نوعاً استنباطی بسیار کلی و عام از عناصری است که حیاتیترین نیازهای آن دولت را تشکیل میدهند. این عناصر در بر گیرندۀ حفاظت از خود، استقلال، یکپارچگی سرزمینی، امنیت نظامی و رفاه اقتصادیاند. در کار ویژههای یک دولت یک نفع به تنهایی جنبۀ مسلط پیدا نمیکند، به همین دلیل درستتر آن است که این مفهوم را به حالت جمع و به صورت منافع ملی به کار بریم. (جک.سی.پلانو-اولتون، ۱۳۷۶: ۴۰)
مفهوم منافع ملی به صورت ثابت ترین عنصر در فرآیند سیاست گذاری خارجی میباشد، ین مفهوم به عنوان چراغ راهنما در خدمت سیاستگذاران قرار دارد.
۳-۸-۱٫ هویت[۱۲]
اگرچه اصطلاح هویت تاریخی طولانی دارد ، اما در قرن بیستم بود که کاربرد عمومی یافت. (گوردون مارشال، ۱۳۸۸: ۳۰)
با توجه به نحله های مختلف فکری تفسیرهای متفاوتی از هویت ارائه میشود ، این اصطلاح به شکلی گسترده و آزادانه به درک یک فرد از خویشتن و احساسات و افکار یک فرد در مورد خودش اطلاق میشود. (گوردون مارشال، ۱۳۸۸: ۲۱)
۴-۸-۱٫ ژئوپولیتیک[۱۳]
ژئوپولیتیک( جغرافیای سیاسی) مطالعه روابط و کشمکشهای بینالمللی از دیدگاه جغرافیایی است. براساس این تعریف موقعیت، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تاثیرات قابل توجهی بر روابط بینالملل دارند.جغرافیا دارای دو شاخه اصلی است: جرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. جغرافیای طبیعی موقعیت و توزیع جنبههای سیستمهای طبیعی مانند آب و هوا و پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیکی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد.، جغرافیای انسانی، فرهننگها، تمدنها و گستردگی آنها را مورد توجه خود دارد، ژئوپولیتیک زیر مجموعهای از جغرافیای انسانی است.
۵-۸-۱٫ امنیت سیاسی[۱۴]
براساس رهیافت نخبگان علوم سیاسی و روابط بینالملل سیاست اعلی[۱۵] یا سخت شامل مقولههای نظامی، امنیتی، سیاسی میگردد و این سیاست نسبت به سیاست سفلی[۱۶] یا سیاست نرم که مشتمل بر موضوعات اقتصادی، فنی، فرهنگی، و زیستمحیطی میگردد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
بسیاری معتقدند امنیت سیاسی بر مبنای برونداد سیاستگذاری نخبههای سیاسی ـ امنیتی هرکشور تعیین میگردد که فضای تعامل مابین دولتها را شکل میدهد. امنیت سیاسی یک مقوله بسیار قابل توجه در ارتقای امنیت ومنافع ملی کشورهای مختلف میباشد. این امر به خصوص در میان کشورهایی که دارای مرزهای مشترک، قومیت مشترک، فرهنگ تاریخی مشترک اقوام درون مرزها میباشند، بسیار مهم میباشد.
امنیت سیاسی به این معنا است که حاکمیت ملی یک کشور بتواند بدون وجود دغدغههای خاص در زمینه اصل بقا و اصل خودیاری ادامه کارکردهای سیاسی و امنیتی خود را محقق سازد. اصولاً منظور از امنیت سیاسی میزان ثبات نظامهای سیاسی کشورهای گوناگون، چگونگی تعامل در مقابل مخالفان سیاسی دولت و نحوه فعالیت آنها علیه دولت است. از این لحاظ منطقه قفقاز جنوبی یکی از ناامنترین مناطق جهان به شمار میرود.
جورج کنان[۱۷] نظریهپرداز شهیر سیاست خارجی آمریکا در دروران دو قطبی و تعارضات ایدئولوژیکی ـ راهبردی جنگ سرد بر این نکته تاکید میورزد که فضای تعامل سیاسی دولتها است که پدیدههای سیاسی و نقاط عطف در تعاملات بینالمللی را شکل میدهد و براین مبنا ما شاهد تداوم فرآیندهای سیاسی همراه با تغییر و دگرگونی در پدیده های سیاسی میباشیم. (ماندل،۱۳۷۷: ۱۰۶)
۶-۸-۱٫ امنیت اقتصادی[۱۸]
امنیت اقتصادی به تعبیر بسیاری از نخبگان علوم سیاسی و روابط بین الملل عبارت است از: میزان حفظ و ارتقای شیوه زندگی مردم یک جامعه از طریق کالا و خدمات، هم از مجرای عملکرد داخلی و هم حضور در بازارهای بینالمللی؛ به گونهای که منافع و امنیت واحد ملی ارتقای موثر یابد. (j.r.groom, 1985: 45)
امنیت در این مفهوم به مسائلی چون میزان دسترسی به منابع بازارها و کالاهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبول از رفاه و قدرت دولت میپردازد بهگونهای که تضمین کننده کارکردهای اساسی دولت باشد. (ماندل، ۱۳۷۷: ۲۴۶)
اصولاً امنیت اقتصادی به دلیل اهمیت یافتن روبه فزاینده ژئواکونومیک[۱۹] همسو با ژئوپلی نومیک دوران دو قطبی؛ در جهان پس از جنگ سرد، به طور اساسی به عنوان یک بعد مهم از امنیت مطرح گردید.
به طور کلی امنیتاقتصادی متغیر تبعی مهمی است که از شاخصههای سیاسی-امنیتی دولت میباشد و البته برخلاف امنیت نظامی در جهان پس از جنگ سرد، ضرورت امنیت اقتصادی مبتنی بر راهبردهای وابستگی متقابل نسبت به راهبردهای خودکفایی ملی، سریعتر و گستردهتر پذیرفته شده است و این گرایش نشأت گرفته از ناتوانی روزافزون واحدهای ملی برای ارضای دامنه وسیع نیازهای داخلی در درون و نیز شناخت فرآیند متقابل و عمیق جوامع توسط دولتها است و اصولاً در جهان امروزی هیچ دولتی براین محور تاکید نمیکند که صرفاً خودکفایی اقتصادی ملی را دنبال کند و در هیچ نقطه از نظامبینالملل نیز شاهد تحقق کامل همکاری اقتصادی موثر و مطمئن، به دلیل متغیرهای دخیل نبودهایم.